به دنبال پیشرفت های سریع فناوری در اوایل دهه 2000، مفهوم “شهرهای هوشمند” به تدریج ظهور کرد و در نهایت در دوران رونق هوش مصنوعی مورد توجه زیادی قرار گرفت. امروزه، فناوری هوش مصنوعی دنیای جدیدی از امکانات را گشوده است، جایی که الگوریتم ها و داده ها به جعبه ابزار معمار اضافه می شوند تا با هدف ایجاد محیط های پایدار، کارآمد و قابل سکونت برای جمعیت های رو به رشد، به کار گرفته شوند. با این حال، ابتدا، ضروری است که به طور دقیق تعریف کنیم که یک “شهر هوشمند” دقیقا چیست و همچنین اینکه چگونه معماران می توانند از هوش مصنوعی در شیوه های برنامه ریزی شهری امروز استفاده کنند.
ورود به طراحی شهری نیازمند دو شیوه تفکر متمایز است: روش های طراحی شبکه های شهری و روش های نگهداری آنها. ابزارهای طراحی مبتنی بر هوش مصنوعی می توانند حجم عظیمی از داده ها مانند شرایط محیطی، روندهای جمعیتی و زیرساخت های شهری را تجزیه و تحلیل کنند تا راهحلهای طراحی بهینه را پیشنهاد دهند که معیارهای خاصی مانند بهره وری انرژی، جریان عابر پیاده یا هنجارهای فرهنگی پیچیده را برآورده کند.
در همین حال، معماران می توانند از ابزارهای برنامه ریزی هوش مصنوعی برای بررسی طیف وسیع تری از امکانات طراحی و تکرار سریع چندین طرح و همچنین ایجاد پیشنهادات معماری پاسخگو استفاده کنند که می توانند به طور لحظه ای با شرایط متغیر محیطی و ترجیحات کاربر سازگار شوند. طراحی های معماری پاسخگو همچنین بر تعاملات پویا بین ساختمان ها و محیط اطراف آنها تأثیر می گذارد، مرزهای بین محیط ساخته شده و طبیعت را محو کرده و از اکوسیستم های شهری پایدار حمایت می کند.
از طرف دیگر، فناوری هوش مصنوعی را می توان در طراحی واقعی ساختمان ها نیز گنجاند، به عنوان مثال، سنسورها و عملگرها می توانند روشنایی، دما و تهویه را بر اساس میزان اشغال، الگوهای آب و هوا و تقاضای انرژی تنظیم کنند. همچنین می تواند به عنوان ستون فقرات سیستم های زیربنایی به هم پیوسته در سراسر شهر عمل کند. الگوریتم های هوش مصنوعی می توانند الگوهای ترافیک را برای بهینه سازی شبکه های جاده ای، پیش بینی نیازهای تعمیر و نگهداری برای خدمات رفاهی عمومی و حتی شناسایی و پاسخ به شرایط اضطراری تجزیه و تحلیل کنند و در نتیجه قابلیت انعطاف پذیری و قابلیت اطمینان زیرساخت های شهری را به طور کلی افزایش دهند. به عبارت دیگر، هوش مصنوعی به جزء جدایی ناپذیر از عملکرد و نگهداری یک شهر تبدیل می شود.
این کاربردهای هوش مصنوعی اساساً دو روی یک سکه هستند. آنها روش های ضمنی و صریح استفاده از هوش مصنوعی برای برنامه ریزی شهری را آشکار می کنند و بدین ترتیب تعریف “شهرهای هوشمند” را گسترش می دهند. برای مثال، پروژه هایی مانند «شهر سیاره ای» لیام یانگ، شیوه جدیدی از طراحی شهری را ارائه می دهند که به طور بالقوه می تواند به عنوان یک نمونه اولیه از «شهر هوشمند» توصیف شود. در حالی که استفاده از فناوری هوش مصنوعی به صراحت بیان نشده است، شهر سیاره ای مفاهیمی از پنل های خورشیدی تعاملی برای تامین انرژی شهر خیالی با جمعیت ده میلیارد نفری را معرفی می کند. همچنین ایده ای نسبتاً عجیب از برگزاری یک جشنواره سیاره ای بدون توقف را ارائه می دهد، جایی که جشن های فرهنگی مختلف در طول سال برای حفظ تنوع فرهنگی تمدن بشری مرور می شوند.
این دو نمونه از شیوه های مبتنی بر هوش مصنوعی، مرزهای برنامه ریزی شهری سنتی را جابجا می کنند. به طور خاص، مورد اول یک نمونه آشکار از فناوری هوش مصنوعی پاسخگو است که منجر به زندگی پایدارتر می شود، در حالی که مورد دوم پیشنهاد می کند از الگوریتم های هوش مصنوعی برای جمع آوری داده های کافی و پیشنهاد ساختارهای فرهنگی و اجتماعی بهینه در شهر جدید استفاده شود.
پروژه دیگری که به خاطر ادغام هوش مصنوعی اش مشهور است، «خط» نام دارد: یک شهر آیندهنگر که در حال حاضر در عربستان سعودی در حال ساخت است. نئوم، شرکتی که پشت پروژه خط قرار دارد، جاهطلبی خود را برای ایجاد یک ستون فقرات دوقلوی دیجیتال از طریق استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی اعلام کرد که به ساخت شهر، به حداقل رساندن انتشار کربن و ضایعات مواد کمک میکند. با این حال، یک «شهر هوشمند» لزوماً نباید یک پروژه روی لوح خالی (بدون هیچ پیشینه ای) باشد. استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی برای بهبود شهرهای موجود که صدها سال سابقه تاریخ بشر را در خود جای داده اند، قابل بحث مهم ترین تلاش در برنامه ریزی شهری است.
یک نمونه از این تلاش ها، پروژه «شهر هوشمند بارسلونا» است که میدان ها و پارک های عمومی را احیا می کند و فناوری هوش مصنوعی مانند روشنایی هوشمند و سنسورهای صدا را ادغام می کند و بدین ترتیب کیفیت زندگی در شهر را بهبود می بخشد. علاوه بر این، بارسلونا ابتکارات داده های باز را پذیرفت و بدین ترتیب توسعه ابزارهای متعدد برنامه ریزی شهری و قطب های اطلاعاتی بلادرنگ را تشویق کرد که به طور مداوم عملکرد و نگهداری شهر را بهبود می بخشد.
باید پذیرفت که طراحی و همچنین مدیریت یک شهر کار ساده ای نیست. با این حال، هوش مصنوعی، چه به عنوان ابزاری برای طراحی آزمایشهای فکری تحریکآمیز (با پیشبینی در مورد شیوههای آینده طراحی شهری) عمل کند و چه راههایی را برای استفاده از دادهها برای تحقق فیزیکی محیطهای ساختمانی نوآورانه ارائه دهد، پتانسیل عظیمی برای بازآفرینی فضاهای شهری ارائه میدهد. هوش مصنوعی با مقابله با چالشهای بزرگترین کلانشهرهای جهان و تلاش برای شیوههای پیشگامانه بازسازی شهری، به عاملی برای ایجاد شهرهایی عادلانهتر، فراگیرتر و مقاومتر برای نسلهای آینده تبدیل میشود.
گردآوری و ترجمه: epRhino.com